سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علمدار حسین (حضرت ابالفضل علیه السلام)
 
ثامن تم
طراح قالب

شهدای کازرون

به نام خدا

سلام خدای خوب و مهربان.سلام پروردگار دانا و توانا.من شکرگزار همیشگی تو هستم.

ای محبوب من!ای خدایی که ازهمه چیز آگاه و دانا و بینایی و هیچ چیز ازتو پوشان و پنهان نیست.ای خدای مهربان!به صحرا می نگرم قدرت تورا می بینم.به دریا می نگرم قدرت تورا می بینم.به هرجا می نگرم کوه و درو شت نشان از قدرت تورا می بینم.خدایا ما همه بندگانت راکمک فرما که برتو توکل نمائیم و ازتو کمک می خواهیم.خدایا جان عزیزترین عزیزانت که دوستش بیشترداری مارا یک دقیقه به خودمان وامگذار.

سلام مهدی جان!عزیزم.توکجایی؟آیا دیشب و امروز کنارتربت حضرت رقیه رفتی؟ حتماً عاشقانت راهم یادکردی.مهدی جان.بازجمعه آمد و تو نیامدی؟!مهدی جان بی ظهورتو گیسوان همه بیدهای دنیا پریشانند.مهدی جان بی ظهورت همه گلها از آفتاب نمی خندند. مهدی جان بی ظهورت دلها همه تنگند.مهدی جان! بی ظهورت همه خبرها جمعند.مهدی جان ! بی ظهورت عاشقانت و پیروانت چشم به راهت دلتنگند.مهدی جان دریک حمله بگویم چشمها همه چشم انتظار ظهورت هستیم.خودت هم برای ظهورت دعا نما. مهدی جان شهادت حضرت رقیه رابه پیشگاه مبارکت و پیروانت تسلیت می گویم. مهدی جان هرکجا رفتی التماس دعا یاد ما هم باش.و اما دلهایمان را ببریم کنارتربت حضرت رقیه.وبا عمه اش زینب امشب همناله شویم. و به سوگ نشینیم.به خدا قسم دستهای کوچک آن نازدانه حسین گره های بزرگ را بازمی کند و حاجت های بزرگ را حاجت روا می کند.عزیزان حضرت امام حسین علاقه زیادی به فرزندانش داشت .حضرت رقیه خیلی پدرش رادوست داشت.و هنگامی که پدرش عازم میدان جنگ بود زیاد بی تابی می کرد پدرش درگوش او گفت دخترکوچک قشنگم من درشام می آیم به تو سرمی زنم رقیه هم خوشحال شد و پدر رفت. اما مدتی که گذشت ذوالجناح پدر پریشان و زین واژگون و سرش خونین برگشت به طرف خیمه گاه حسین .حضرت رقیه و حضرت سکینه که باصدای ذوالجناح پدر آشنا بودند دویدند بابا امده بازخداحافظی بزند. حضرت زینب و امام سجاد و اهل خیمه دویدند طرف ذوالجناح و بچه ها و حضرت زینب ذوالجناح را در آغوش گرفتند که حسین چه شده ؟رقیه می گفت ذوالجناح چرا بدون بابا آمده ای ؟سکینه می گفت ذوالجناح بگوببینم بابایم شهید شده؟ ذوالجناح سرش را به زمین می کوبید و سرش را به طرف قتلگاه می کرد تا به اهل خیمه بفهماند آقا حسین شهید شده. خدایا برحضرت زینب و بچه ها چه گذشت؟ و آن یزیدیان کافر سنگدل انها را به اسیری بردند وازکنار قتلگاه آنهارا عبورنمودند و چه رنجها بردند.و اما در اسیری حضرت رقیه شب خواب بود درآن تاریکی شب درآن فضایی غم انگیز و سکوتی درد آور کودکی سه ساله به خواب ناز رفته .چند لحظه ای بیش به خواب رفته بود که فضای غمناک را پر از گریه کرد.همه اهلبیت را به گریه انداخت.می دانیدچرا؟ او خواب بابایش را دیده بود.درخواب بابابایش سخن می گفت وبابایش بااو سخن می گفت.باباجان!مارابه اسیری بردندمی دانی چه برسرما آمدتو نبودی؟بابا مارادر بیانها در خوارها وبرروی شتران بدون زین بردند.پاهایمان له شده است توکجا بودی؟باباجان! دیگرنرو .عمه ام زینب درکاخ یزید خطبه زیبایی فرمودند که کاخ به لرزه در آمد توکجابودی؟

برماخیلی ظلم شد توکجابودی؟باباجان!دوستت دارم.باباجوابش داده دخترم هرکجارفتی هرکجابودی هرچه برسر شما آمد من برسر نیزه دیدم و کنارشمابودم .درشام به دیدنت می آیم.همان حرفی که هنگام رفتن به میدان جنگ درگوش حضرت رقیه گفته بود.رقیه ازخواب بیدارشد حضرت زینب اورادر آغوش گرفت زیاد بی تابی می کرد .یزید کافر که قصد مرگ اورا داشت گفت بچه که زنده و مرده نمی داند سربابایش راببرید کنارش. وقتی که سرمبارک حضرت امام حسین راحضرت رقیه دید گریه اش و بی تابیش بیشترشد باباجان چرا سرت خونی است چرا پیشانی ات شکسته است؟بابای خوبم بدنت کو؟چرا رگهای گردنت بریده است.

چرا با دخترت سخن نمی گویی بابا جان؟حالا که به دیدند من آمدی تو بدن داشتی و حالا بدن نداری.آنقدر با پدر سخن گفت و گریه کرد و بی تابی ناگهان حضرت زینب فرمودند سکوت نمائید رقیه خواب رفته حضرت امام سجاد آمدند کنار رقیه .رقیه را صدا زدند حرکتش دادند دیدند آنهم به پدر ملحق شده.حالا ای افرادهایی که پدرتان مرده وای فرزندان شهید بیاییم دلهایمان را با دل رقیه گره بزنیم و همه باهم بگوئیم:

 بابا بابا ی مظلوممان.از کدامین گناه شمارا ازما گرفتند بابا خوشا آنشب که توبودی باما وای بر امشب که ما هستیم  بی تو.بابا به خدا بی تو دل من پریشان چشم من همیشه به یاد سرورشهیدان سیدالشهدا و همه شماها گریانه.بابا خوش انروزی که شما دهید شفاعت برما.بابا امشب ما ازتو از شما دعا برای ظهور آقا امام زمان و شفابرای همه مریضان و جانبازان و دعا برای همه حاجت داران می خواهیم.

بابا صبر جمیل می خواهیم .بابا سلام مارا به همه پیامبران و امامان و شهیدان وهمه پدرمادران و عزیزان ازدست رفته برسان.بابابرایتان ارزوی بهشت جاودان ودرکناررسول خدا می خواهیم.آمین.برای شادی روح بلند همه پیامبران و امامان علیه السلام و ارواح مطهر همه شهیدان و همه پدرمادران و همه گذشتگانهایمان صلوات و قرائت فاتحه و قرآن.

الهم عجل لولیک الفرج

 

 


شنبه 85/12/5 .:. 12:46 صبح .:. مشک عباس(ع)
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : شهدای کازرون  .:.
درباره وبلاگ

برچسب‌ ها
امکانات وب

javahermarket