سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علمدار حسین (حضرت ابالفضل علیه السلام)
 
ثامن تم
طراح قالب

شهدای کازرون

به نام خدا

سلام خدای خوب و مهربان.از همه نعمتهایت سپاسگذار و ممنونم.ای خدای مهربان.

سلام بر حسین(ع).سلام بر لب تشنه علی اصغر.سلام بر حضرت قاسم و سلام بر علی اکبر.و سلام بر حضرت عباس (ع) و سلام بر عمه سادات حضرت زینب علیه السلام.و سلام بر عاشقان حسین.و سلام بر صبر کنندگان.عزیزان امروز روز علی اصغر بود.روز طفل شیرخواره اقا امام حسین(ع).می خواهم از طفلی شش ماهه بگویم.به زبان پدر و مادرش.

رباب:حسین جان.امروز علی اصغر آرام نمی گیرد.شیرهم نمی خورد هرکاری می کنم نمی توانم اورا آرام نمایم زیرا او تشنه است .لبهایش ازتشنگی خشک شده است.روی دستانم دارد پر می زند.بیا این طفل را بگیر و ببر سیراب نما.آقا حسین: علی اصغر را روی دست گرفته است و می گوید این طفل را ببرید سیراب نمائید به من برگردانید.آن یزیدیان سنگدل و بی رحم آن طفل را سیراب که ننمودند گلوی ان را نشانه گرفتند توسط حرمله سنگدل نشانه گرفته شد با خون علی اصغر روی عبای پدر نوشته شد بابا جان!من  به جدم پیوستم منم رفتم خداحافظ.آقا حسین(ع) بچه را به طرف آسمان گرفت و گفت خدایا این را به تو هدیه کردم و خون آن در راه تو به زمین ریخته شد .و به طرف خیمه روانه شد در بین راه با فرزندش علی اصغر و با خدای خود حرف می زد خدایا چگونه به خیمه روم ؟ جواب مادرش رباب را چه دهم ؟او علی اصغر را داده بود سیراب نمایم اکنون جسمی بی جان تحویلش دهم؟ عزیزم علی اصغرم چرا آرامی؟چرا با بابا سخن نمی گویی؟چرا با آن چشمان قشنگت بابا را نگاه نمی نمایی؟بابا جان چگونه به خیمه روم در حالیکه خواهرت رقیه و سکینه و مادرت و عمه ات زینب و اهلبیت چشم انتظارند خدانبخشد یزیدیان را که فرزندم را سیراب نکردند! چگونه قلب سنگشان گلوی تورا نشانه گرفتند؟! آقا امام حسین پشت خیمه رفتند و شروع کردند به کندن زمین که علی اصغر را در آن گذارد که ناگهان رباب متوجه شد به طرف آقا امام حسین شتابان دوید.حسین جان! علی اصغرم چه شد؟چرا فرزندم آرام است؟چرا صدا نمی دهد؟آقا حسین جواب دادند که او به جدش رسول خدا پیوست.اون امانتی بود نزد من و شما.اورا به خدا برگرداندیم. رباب علی اصغر را در بغل گرفت آنقدر گریه کرد و ناله کرد که ندا آمد یا حسین فرزند را ازمادرش جدانما که اکنون لحظه دیگر مادر هم جان می دهد.آقا حسین یکمرتبه متوجه خاطره شهادت مادرش شد.آری آقا امام حسین رباب را دلداری داد و اهلبیت را به صبر سفارش داد .

خدایا رباب از شیر نخورده علی اصغر بگرید یا شهادت علی اصغر.خدایا تو شاهد بودی که چه حالی داشتند..ای کسانیکه بچه ندارید یک علی اصغر از علی اصغر امام حسین بخواهید که واسطه شود خدا بهتان بدهد و ای جوانان دختر و پسر  ازدواج نمائید و خدا به شما علی اصغر دهد. و اما گوش نمائید از رباب کنار گهواره خالی:

ای اصغر شیرین سخن لای لای لای

ای فرزند عزیز من لای لای لای

اصغر بخواب به خواب ناز لای لای لای

رود اصغرم رود اصغرم لای لای لای

تاج سرم تاج سرم لای لای  لای

گهواره شد تابوت تو لای لای لای

خون گلو شد قوت تو لای لای لای

ای اصغر شیرین زبان لای لای لای

رود اصغرم رودا صغرم لای لای لای

ای طفلک نخورده شیر لای لای لای

قربان آن لب تشنگیت لای لای لای

تا که بگویم رود رود لای لای لای

بر سر زنم گویم سرود لای لای لای

پشت خیمه قبر تو است لای لای لای

مادر فدای تشنگیت لای لای لای

دلم دارد پرمی زند لای لای لای

ازهجرتو غم می خورد لای لای لای

دردانه عزیز من لای لای لای

ای اصغر شیرین من لای لای لای

کرببلا کرببلا لای لای لای

امروز شده صحن عزا لای لای لای

 

بیاییم دلهای خودمان را گره زنیم به دل رباب و علی اصغر و دعا نمائیم  این گره محکمترشود و ازخدا بخواهیم که دلهای مارا و فکرهایمان را کربلایی کند.و برای شادی روح بلند علی اصغر حسین و همه شهیدان دشت کربلا و کربلای ایران صلوات و قرائت فاتحه.

 

 

 


شنبه 85/11/7 .:. 1:33 صبح .:. مشک عباس(ع)
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : شهدای کازرون  .:.
درباره وبلاگ

برچسب‌ ها
امکانات وب

javahermarket