سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علمدار حسین (حضرت ابالفضل علیه السلام)
 
ثامن تم
طراح قالب

شهدای کازرون

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام ان که زمین و اسمان ان چه در انهاست افرید ه  خدای بزرگ. سلام بر تو و همه افریده هایت سلام بر توو شهیدان کربلا. سلام بر تو و ان غریبی که چشم انتظارش هستیم سلام بر تو و سالار شهیدان سلام بر ان علمداری که تا اخرین لحظه به مولایش و برادرش وفا دار بود سلام بر مشک خالی .سلام بر مادری که نامش ام البنین است و قبرش روبروی پنجره  است شاید هنوز چشم انتظار فرزندان حیدر است، چشم انتظار علمدارحسینش است سلام بر اشکهای مهدی .سلام بر اشکهای عزاداران علمدار حسین. سلام بر حسین (ع )و عزا داران حسین و سلام بر قبر های شهیدان کربلا و شهیدان دنیا و همه گذشته گانها . سلام بر ذوالجناح با وفا سلام بر تو ای با با حسین . خوشا به حال فردی که این ایام به اقا حسین پیوست خوشا به حال کاروانهایی که چه ارام به یاد کاروان اقا حسین (ع ) اشک می ریزند و ناله می کنند .سلام بر همه پدران و مادران از حضرت ادم تا کنون.

ای عزاداران اقا حسین بیاییم امشب با حضرت زینب هم ناله شویم و حضور اقا مهدی عرض تسلیت گوییم. سلام بر تو ای منجی بشریت مهدی صا حب الزمان تسلیت .تسلیت اقا جان و خدمت نایبت و ریاست محترم جمهوری و همه عزاداران در سرا سر کشور و سرا سر جهان اسلام تسلیت عرض می نمایم و به همه عزاداران و عاشقان اقا حسین وعلمدار حسین و

توسلی به اقا قمر بنی هاشم و علی اکبر و علی اصغر نمایم . و همه پیامبران و اماما  ن (ع) و همه شهیدان و پدران و مادران عزیز وهمه گذشته گانها را مد نظر گیریم  و در این شب و روزای عزا دعا نماییم و شفای همه مریضهای کشور را از خدا بخواهیم و اقا قمر بنی هاشم را واسطه قرار دهیم و طلب مغفرت برای عزیزان نماییم و فرج مهدی را از خدا بخواهیم .

السلام علیک یا رسول الله سلام بر شما و فرزندانت و پنج تن ال عبا (ع) واقا حسین و فرزندانش و علمدارش ای عزیزان از امشب اب را بر حسین و یارانش بستند اقا قمر بنی هاشم فرمودند ان عزیزان از کوچک و بزرگ تامل تشنگی می نمودند اقا علمدار حسین علمدار حسین یکی دو بار مخفی رفت برای بچه ها اب اورد اما بمیرم از شب عاشورا تا رو ز عاشورا بچه ها لب تشنه بودند اقا قمر بنی هاشم فرمودند برادر اجازه بفرما تا من بروم میدان هم اب بیاورم برای بچه ها وهم تلافی علی البر و عون وجعفر را نمایم. اقا رفتند   با ان اسب زیبایش در وسط  نهر علقمه اب گوارا مشک را اول پر کردند سپس دستان خود را جفت نمود پر از اب کرد بنوشد به یاد لب خشک و تشنه برادر و بچه ها افتاد اب را بر روی اب ریخت دستهایش را بر اسمان بلند کرد خدایا چگونه عباس سیر اب شود اب بنوشد و عزیزانش تشنه دستان پر اب را ریخت در روی اب دریا بمیرم سقا برایت امد به میدان جنگ مشک پر از اب با هزاران امید بر دوشش تا ان سنگ دلا ن چشمشان به جمال زیبا ی عباس افتاد بر ان عزیز حمله نمودند و اول تیر بر دستهای راست عباس روانه نمودند اقا فرمودند خدایا اگر نیست دست راستم هست دست چپم به جا چنان بر روی اسب می تاخت و با شمشیر با دشمنان خدا می جنگید گویا امیرالمومنین است. اخی ان کا فران بی حیا تیر دیگری روانه دست چپ اقا نمودند اقا فرمود خدایا رضا به رضای تو ام شکرت بر روی اسب بر زمین خم شد با دندان مشک را گرفت تیر دیگری بر مشک اب  روانه شد. ان وقت اقا فرمودند خدایا بر بچه های کوچک چه گویم انقدر تیر بر اقا روانه شد ولی ان  مرد خدا پایداری می نمود تا اینکه بر سر ان امد ان اهن عمود  ای وای  ان علمداری که تا کنون به اقا حسین می گفت مولا جان ناگهان اقا حسین صدایی شنید اخا ادر ک اخا  اقا شتابان امدند کنار بدن پا ره پاره و تیر خورده برادر ان حسینی که در هیچ جنگی نگفت کمرم شکست اهی بر دل کشید برادرم عباس کمرم شکست قربان چشمان تیر خورده ات برادر قربان دستان از تن تن جدا شده ات .برادر جان! کدام کافر امید برادرم مشک اب برادرم را تیر زد سر برادر را در بغل گرفت و فریادی یا محمدا کشتند پهلوان نی نوا کشتند عزیز خیمه ها کشتند پر چم دار خیمه هاکشتند سقای کربلا ای خدا شکرت ای اسمان گریه کن ای ملایکه بنویس بر تک تک درهای اسمان که رفت عباس قهرمان که رفت علمدار حسین خدایا تو شاهد بودی ان دوعزیز باهم چگونه می گفتند و چه می گفتند اقا باان صدای زیبایش صدا می زد مهدی بیا مهدی بیابرادر نمی دانم کجایت را ببوسم که جا ی بوسه باشد ای قهرمان ای پهلوان باورم نیست که تو بر زمین افتاده ای برادر برادر جواب خواهر ومادر ت را چه دهم عزیزم ناگهان صدای امد اقا حسین جان من یک سفارش به تو دارم من تا جان دارم مرا به خیمه نبر چرا که در روی طفلانت چه گویم برادر کاش دست در بدن داشتم تو را در بغل می گرفتم کاش چشم داشتم تو را می دیدم کاش می توانستم تا اخرین لحظه در رکابت باشم خدایا زمین و اسمان همه گریان بودند مرغان هوا هم گردشا ن  می گریستند دل سنگ اب می شد تا به سختی برادر را به خیمه برد ان وقت شما فکر نماید در خیمه چه غو غایی به پا شد. ای وای ای وای  اگر دلت شکسته بگو یا باب الحوائج

اگر چشمانت اشکبار شده بگو یا علمدار حسین التماس دعا برای فرج مهدی بگو یا قمر بنی هاشم توشفای همه مریضها را از خدا بگیر. بگو مولا مولا سرورمان اقایما ن پهلوانمان ایثارگر مان فدای اسلام  وقران. ای کشته راه خدا دستهای ما خالی نکند جان چشمان شیطان لعنتی حتی یک ثانیه فکرمان را بگیرد نکند ما عاشقان تو از خدا غافل شویم نکند شیطان لعنتی وا شیعیان و شیفتگان قمر بنی هاشم ما همه بندگان خدا از کوچک و بزرگ نکند بین ما و تومولا جدایی بیفتد هر کدامین از شماها وماها حاجاتی حرفی با مولا امشب داریم بگو مولا استغفر الله مولا واسطه بشو بین ماها و خدا بگو تو اقایی تو وقتی نامت می امد به میان پشت دشمن می شکست از ترس اقا از تو می خواهیم جان ان مادرت جان حسینت همه ماها را دعا نمایی. فرج مهدی را از تو و دعایت می خواهیم اقا تو خیلی کرامات داری امکان ندارد فردی دلش بشکند تو دعایش را مستجاب ننمای. بگو با مهدی بگویم زمزمه کن عزیزان خجالت نکشید درددل نمایید. ان باب الحوائج است. ان عزیز را مادرش ام البنین با زمزمه خودش دفنش کرد و خودش به خاک سپرد نکند امشب همه باهم توبه نمایم توبه را بشکنیم تا حاجت گرفتیم هر که بگه گناه کار نیست دروغ حتی پایمان بر روی لانه مورچه ای نرفته است. ایا خدایا مهدی صدای زمزمه ما را متوجه نشود امکان ندارد خدایا تو که صدای با صدای ما اشنایی امشب به ملایکه هایت بگو امین گویند ای خالق یکتا همه را به دستان و مشک عباس ببخش کمک نما هیچ بنده تو در سرا سر جهان اسلام از شیطان که بر انها سجده نکرد پیروی ننمایند امین .

بعد اقا حسین رباب فرمود حسین جان برو علی اصغر نمی تواند شیر بخورد بگو گر ما گناه کاریم نزد شما این طفل بی گناه است سیر ابش نماید وقتی اقا طلب اب برای علی اصغر

 نم دحرمله ان کافر سنگ دل تیر سه شعله ای بر ان گلوی علی اصغر که نشانه کرده بو د تیر را روانه کرد اقا حسین دست را زیر گلو نمود و خون را پر دست شده بود به سوی اسمان پاشید ای خدا این هدیه را بر من قبول نما. رود علی اصغرم ارام باش با با خودم تیر را از گلویت در می اورم علی جان چرا خشکیده لبهایت بابا لالا یی     چرا بی تابی بابا لالای چرا بر روی دستانم می زنی پر با با لالای چرا ارام نمی گیری با با لالای خموش باش مادرمی شویم نزدیک با با لالای لالای عزیز کوچکم سیر اب شدی با با لالای لای خدایا تو شاهد باش که اصغر بی تاب است عزیز دلم با با علی جان با با لالای لالای بابا حسین دید علی اصغر خاموش و بی صدا شده  رباب که صحنه را با اهل بیت در خیمه تماشا می نمودند خدایا در خیمه چه غوغایست بمیرم امشب از خدا بخواهیم که شفاعت دهد اقا عباس و علی اکبر و علی اصغر همه ماها را در قیامت امین .

رود اصغرم لای لای با با نمودت سیر اب لا لای لالای   چرا مادر تو ارامی ای بل بل خیمه ها کو خنده های لا ی لای کو گریه هایت لای لای حسین جان اصغرم چرا نمی گرید لای لای  هر که با ناز ارام ارام عزیزش را از شیر می گیرد عزیزم من یک دفعه از شیر گرفته شد   رودم خوابم نمی گیرد لای لای ارام بخواب لالی لای

حضرت زینب روز عاشورا می فرماید خدایا

به حسن گریه کنم یا به حسین شیر خدا     به حسن گریه کنم یا به قهرمان کربلا

به حسن گریه کنم یا به شهید نینوا           به حسین گریه کنم یا به غریب کربلا

به حسن گریه کنم یا به عزیزان زهرا     به عباس گریه کنم یا به داغ خیمه ها

به علی گریه کنم یا به شهیدان کربلا       به حسن گریه کنم یا به علی شیر خدا

به حسن گریه کنم یا به دشت کربلا        به حسین گریه کنم یا به غریب کربلا

به علی ااکبر گریه کنم یا قاسم و یا غریب کربلا        به حسین گریه کنم یا غیبت غریب کربلا

به حسین گریه کنم یا به شهیدان کربلا    به حسن گریه کنم یا به شهیدان نینوا

گوش نماید به اخرین وداع حضرت سید الشهدا با اهلبیت اطهار

چونکه امد در وداع اخرین       جانب اهل حرم سلطان دین

اهل بینش گرد او گشتند جمع       همچنان پروانه پیرامون شمع 

اتشی هر یک بجان افروخته       کز شرارش عالمی را سوخته

هم ز تاب تشنگی در التهاب        هم ز بیداد عدو در اضطراب

هر یکی با یک جهان سوز گداز    از غم دل شمع های می گفت باز

خسرو دین هر یکی را از صواب    با بیانی باز می گفت جواب

ار یاری عاشقان را عشق را عشق یار         چونکه می گیرد بجان و دل قرار

گر ببینشان زواپای وجود                 بسته عشق است و یکسره تار و پود

باری ان محو جمال لایزال          تا رسد زین راه بر اوج وکمال

خویش را تشنه دیدار دید         جان خود را بی قراری یار دید

دید  دلبندش به ره بنشسته است       سیل اشکش راه او را بسته است

 لا جرم از پشت زین امد فرود      اشک غم از چهره دختش ز دود

                     

با نوازش طفل را دمساز ساخت     تا که راه پا کبازی باز ساخت

در طریق عشقبازی عاشقان           ار یاری بگذرند از خانمان

یا حسین ای مظهر ذات صفات        ای تو مصباح الهدا فلک نجات

یا حسین همه گریانه توئیم                 مست و دلبا خته راه توئیم

اگر دنیا همه از یزیدیان پر شود جان مولا ما پشت به سا لار شهیدان نکنیم

یا حضرت مهدی تسلیت تسلیت هر کجا رفتی التماس دعا یاد همه عاشقانت هم باش

و ای عزیزان به یاد سالار شهیدان و ذوالجناح با وفایش یک اسب سفید زیبا امده نمایید و ان را هم از صبح اول وقت عاشورا سیر نمایید تا رم نکند در جمع و اطراف سر و صورتش را قرمز نمایید و یک پارچه مشکی هم اماده نمایید تا بعد ظهر و نماز عاشورا روی نصفه بدنش بیاندازید موهای سرش را کمی پریشان نمایید ودرست اشک برایش نمایید چرا که ذوالجنا ح وقتی از قتلگاه امد چشمانش اشکبار بود.

 و اما ای عزیزان هزا ران افرین بر همه شماها در سرا سر جهان حتی در امریکا .افرین بر همه عزا داران حسینی چه زیبا چه نظمی چه سینه و زنجیر زنیهای خوبی و چه شور و عزایی. چه روضه و چه مد احیهای خوبی افرین همه خوب بودید به به با چه ماتم و چه اندوهی و چه ناله و اه گریه ای در همه جای ایران وجهان افرین احسنت انشاء الله شاهد بهتر هم هستیم انشا لله حاجت همه را خدا و امام زمان اقا حسین و علمدارش بدهد. التماس دعا

 دعا برای فرج مهدی یادتان نرود بر حق هم دیگر دعا نمایید  چهارده هزار صلوات نذر چشمان اقا عباس همه بفرستید صلوات برای شادی روح همه پیامبران وامامان شهیدان و همه پدران و مادران وگذشته گانها صلوات و پنج ختم قران و دوازده هزار زیارت عاشورا نذر چشمان اقا حسین (ع )صلوات.

 

 


جمعه 86/10/28 .:. 2:18 صبح .:. مشک عباس(ع)
.:.  کدنویسی : وبلاگ اسکین  .:.  گرافیک : شهدای کازرون  .:.
درباره وبلاگ

برچسب‌ ها
امکانات وب

javahermarket